همیشه سبـز مـی خشكد،همیشه ساده مـی باز
همیشه لشکر اندوه به قلب ساده مـی تازد
مـن آن سبـزم كه رستن را تـــــو آخر بردی از یادم
چه سـاده هستـی خود را به باد سادگی دادم
درونم ملتهب از عشق،برونم چهره ای دم سر
ولـــی از عشق باختن را غرور من مرمت كرد .
ولـــی افسوس و صد افسوس،دریغا سهم من از عشق قفس با حجم كوچك بود
به غیر از : دوستت دارم:به لب حرفــی نشد جاری
ولـــی غافل كه تــــو خنجر درون آستیـن داری
طلوع اولین دیدار غروب شام آخـــر بـود
سر انجام تو و عشقت:حدیث پشت و خنجــــر: بـودهمیشه سبـز مـی خشكد،همیشه ساده مـی باز
همیشه لشکر اندوه به قلب ساده مـی تازد
مـن آن سبـزم كه رستن را تـــــو آخر بردی از یادم
چه سـاده هستـی خود را به باد سادگی دادم
درونم ملتهب از عشق،برونم چهره ای دم سر
ولـــی از عشق باختن را غرور من مرمت كرد .
ولـــی افسوس و صد افسوس،دریغا سهم من از عشق قفس با حجم كوچك بود
به غیر از : دوستت دارم:به لب حرفــی نشد جاری
ولـــی غافل كه تــــو خنجر درون آستیـن داری
طلوع اولین دیدار غروب شام آخـــر بـود
سر انجام تو و عشقت:حدیث پشت و خنجــــر: بـود
نوشته شده توسط abolfazl sam در
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,
چیه ؟ چرا دلت گرفته ؟
او هم آدم است . . .
اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت . . .
غصه نخور . .
اگر رفت ، گریه نکن. . .
یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند . . .
یک روز معنی کم محلی را میفهمد . . .
یک روز شکستن را درک میکند . . .
آن روز میفهمد آه هایی که کشیدی از ته قلبت بوده . . .
میفهمد شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد . . .
نوشته شده توسط abolfazl sam در
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,
سلام به همه / بچها خداییش ای انصافه که من صبح تا شب مطلب مینویسم و روزی هزارتا سایتو میچرخم تا برا شما مطلبی پیدا کنم و... ولی شما یه نظر نمیدینو رد میشید میرید؟؟؟
نوشته شده توسط abolfazl sam در
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
نوشته شده توسط abolfazl sam در
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 14:5
دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه /وقتی میخواست بره من رو صدا کرد
وایساد و تو چشمای من نگاه کرد /گفت می دونی خودت واسم عزیزی
این اشکارم بهتره که نریزی/ باید برم سفر واسم بهتره
ولی کسی که مونده عاشقتره /تقدیر ما از اولم همین بود
یکی تو آسمون یکی زمین بود /هرجا برم همیشه ایرونی ام
غرق یه جور حس پریشونی ام/خدا نخواست همیشه پیشم باشی
ولی مهم اینه که مریم باشی/تو تقدیر ما هرچی حیرونیه
مال خطوط روی پیشونیه/شاید اگه دائم بودی کنارم
یه روز میدیدم که دوست ندارم/می خوام برم که تا ابد بمونم
سخته برای هردومون می دونم/گریه نکن گریه هاتو نگه دار
لازم می شه گریه برای دیدار/ نذار پر گریه بشه خاطره
هرکی اشک نریزه عاشقتره/ اون کسی که می خواد بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره/بذار برم یه مدتی بمونم
شاید که قدر اینجا رو بدونم/ اصلا شاید اونجا دووم نیارم
یا نا تموم بمونه اونجا کارم/ دعا نکن اونجا بهم نسازه
آدم که حرفش دوتا شد می بازه/ رفتن من شاید یه امتحانه
واسه شناسایی این زمانه/ خودم میرم عکسام ولی تو قابه
می شنوه حرف رو ولی بی جوابه/ بارون که بارید برو زیر بارون
به یاد دیدارای اون روزامون / تو چمدونم پر عطر یاسه
چشمام با چشمای تو در تماسه/ فکر نکنی دوری و اونجا نیستی
قلب من اینجاست تو تنها نیستی/ رفتن من بازی سرنوشته
همونی که رو پیشونیم نوشته /یه کاری کن این رفتن موقت
آدما رو نندازه توی زحمت/ نذار که نقطه ضعفت رو بدونن
پشت سر من و تو چیز بخونن/ منتظر شعرا و نامه هاتم
هرجا میری بدون منم باهاتم/ غصه نخور زندگی رنگارنگه
یه وقتایی دور شدنم قشنگه / دیگه سفارش نکنم عزیزم
نذار منم اینجوری اشک بریزم/ شاید یه روز به همدیگه رسیدیم
همدیگه رو شاید یه جایی دیدیم/ شاید یه روز دیدی که توی جاده
یه آشنا منتظرت وایساده /شایدم این دیدار آخرینه
اگر که باشی زندگی همینه/ مراقب گلدون اطلسی باش
یه وقتایی منتظر کسی باش/ کسی که چشماش یه کمی روشنه
شاید یه قدری ام شبیه منه/ کسی که چون می خواد بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره/ داغ دلت هروقت که میشه تازه
بهش بگو با روزگار بسازه/ دیگه باید برم که خیلی دیره
فقط نذار خاطرمون بمیره /اون رفت و از دور دساشو تکون داد
خوبیاشو یه بار دیگه نشون داد/ همه میگن فقط یه روزه رفته
انگار ولی گذشته صدتا هفته/ با اینکه قلبش بی ریا و پاکه
چون فتح دنیا پر گرد و خاکه /ای کاش نمی رفت و سفر نمی کرد
یا لااقل من رو خبر نمی کرد/اما نه خوب شد که من رو خبر کرد
اشکام و دید و بعد از اون سفر کرد/از وقتی رفت دسام به آسمونه
شاید پشیمون بشه و نمونه/خودش می گفت چون که بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره/انقد میشینم که بشه ستاره
بیاد به کشور خودش دوباره/ فهمیدم امروز که سفر یه درده
من چه کنم اگر که برنگرده/پشت سرش آب می ریزم یه دریا
شاید پشیمون شه نمونه اونجا/الهی که بدون هیچ فرودی
بشه ستاره و بیاد به زودی/ الهی که تمومه چشم به راها
بیاد سفر کردشون از تو راها/ الهی که هیچ جا سفر نباشه
هیچ چشمی منتظر به در نباشه
نوشته شده توسط abolfazl sam در
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
دست خطی که تو را ـــــــــ کرد...
شوخــــــی کاغذی ماست بخند
آدمک بچه نشی گــــــریه کنی...
کل دنیا ســــــــراب است بخند
فکر کن ـــــدردـــــ تو ارزشمند است...
فکر کن گریــــــه چه زیباست بخند
صبح فردا به شـــــبت نیست که نیست...
تازه انگار که فــــــرداست بخند
راستی آنچه به یـــــــادت دادیم...
بر زدن نیست که درجــــــاست بخند آن خدایی که بزرگش خواندی...
به خدا مثل تو تنـــــــــهاست بخند
آدمک نغمه آغــــــاز نخوان...
بــ ــه خــ ــدا آخـ ـــردنــ ــیاست بـ ـــخند!!!
نوشته شده توسط abolfazl sam در
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,
برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .
نوشته شده توسط abolfazl sam در
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 17:16
حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات / باشد، قبول…لااقل این نکته را بدان:
آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم
در سینه می تپید،
دلم بود…
نا مهربان..
نوشته شده توسط abolfazl sam در
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,
ای کــاش یا بـــــــــــودی
یـــــا از اول نبودی !!
ایـــــن که هســـتیو کنــــارم نیســــتی …
“دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد”
نوشته شده توسط abolfazl sam در
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 14:26
نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد
تمام شد
نوشته شده توسط abolfazl sam در
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 14:13
حق الناس همیشه پول نیست
گاهى دل است،
دلى که باید میدادى و ندادى
نوشته شده توسط abolfazl sam در
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 14:7
مثل تشنگی گندم به آب
حس نم نم بارون بوی خاک مثل تو ، مثل چشمه پاک ، بوی خـــــاک
وطن عشق تو ، توی قلبمه خوندن از وطن ، حس منه
عشق من ، خاک میهنه
ایـــــــــــران
نوشته شده توسط abolfazl sam در
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 23:56
هــویــت مـــن
گــوش بـــده
تا بگم به تو نیتمو
دارن از بین میبرن هویتمو
تاریخ خــاک سرزمین آریایی
داره فریــاد میزنه تا ما بیاییم
پس ، حالا وقتشه بشنوی که
ایران ، وطن من ، همون کشوری که
بعد هفت هزار سال ، ایران ، سر پاست
هنوزم دل ایرانیان ، دریاست
بشنو هموطن من اینو ، از یاس
که واسه ی وطنم منم ، سرباز
بگیر به دستت پرچم ایران و بگو
نگین دست هستی ، ایرانه بدون
اعتراض من میشه مثل گلوله شلیک
بیا با هم بخونیم سرود ملی
خواهر و برادر من ای هموطن
تمدن ایرانیا هست در خطر
همه ماها سربازای زیر پرچمیم
نمیذاریم از ما بگه هر اجنبی
واسه ما ایرانیا ملاک هر نفره
که روی گردن ما پلاک فروهره
اتحاد ما واسه دشمن اضطرابه
اسم ایران واسه ما مایه ی افتخاره
احترام ما به ایران یه خار تو چشم ِ
کسایی که می خوان بزنن ضربه بهش
نوشته شده توسط abolfazl sam در
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 23:54
دختری به کوروش کبیر گفت:
من عاشقت هستم...
کوروش گفت:
لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر است و
پشت سر شما ایستاده دختر برگشت و دید کسی نیست.
کوروش گفت:اگر عاشق بودی،پشت سرترا نگاه نمیکردی...
نوشته شده توسط abolfazl sam در
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,
و ساعت 23:46
دختر و پیرمرد فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی . پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه .
- مطمئنی ؟
- نه .
- چرا گریه می کنی ؟
- دوستام منو دوست ندارن .
- چرا ؟
- جون قشنگ نیستم .
- قبلا اینو به تو گفتن ؟
- نه .
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
- راست می گی ؟
- از ته قلبم آره دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد. چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!
نوشته شده توسط abolfazl sam در
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,