A.N

My PaGe
















عشق...

دردفترخاطراتم نوشتم عشق زیباست / معلم دفتررادیدگفت :این رویاست!

گفتم :معلم توازعشق چیزی میدانی؟ / گفت :درعالم عشق عاشق همیشه تنهاست




نوشته شده توسط abolfazl sam در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 20:3

من یک زنم

 

 

من یک زنـــــم!

     این بغـــض لعنتی ست!

 

 

من یک زنـــــم!

وقتی خسته ام

وقتی کلافه ام

وقتی دلتنگم

          بشقاب ها را نـــمی شکنم

   شیشه ها را نـــمی شکنم

   غرورم را نـــمی شکنم.

      دلت را نـــمی شکنم.

   در این دلتنگی ها زورم به  تنها چیزی که میرسد

     این بغـــض لعنتی ست!

 

 

 

 


نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 2:41

ابی...

همیشه سبـز مـی خشكد،همیشه ساده مـی باز
همیشه لشکر اندوه به قلب ساده مـی تازد
مـن آن سبـزم كه رستن را تـــــو آخر بردی از یادم
چه سـاده هستـی خود را به باد سادگی دادم
درونم ملتهب از عشق،برونم چهره ای دم سر
ولـــی از عشق باختن را غرور من مرمت كرد .
ولـــی افسوس و صد افسوس،دریغا سهم من از عشق قفس با حجم كوچك بود
به غیر از : دوستت دارم:به لب حرفــی نشد جاری
ولـــی غافل كه تــــو خنجر درون آستیـن داری
طلوع اولین دیدار غروب شام آخـــر بـود
سر انجام تو و عشقت:حدیث پشت و خنجــــر: بـودهمیشه سبـز مـی خشكد،همیشه ساده مـی باز
همیشه لشکر اندوه به قلب ساده مـی تازد
مـن آن سبـزم كه رستن را تـــــو آخر بردی از یادم
چه سـاده هستـی خود را به باد سادگی دادم
درونم ملتهب از عشق،برونم چهره ای دم سر
ولـــی از عشق باختن را غرور من مرمت كرد .
ولـــی افسوس و صد افسوس،دریغا سهم من از عشق قفس با حجم كوچك بود
به غیر از : دوستت دارم:به لب حرفــی نشد جاری
ولـــی غافل كه تــــو خنجر درون آستیـن داری
طلوع اولین دیدار غروب شام آخـــر بـود
سر انجام تو و عشقت:حدیث پشت و خنجــــر: بـود

نوشته شده توسط abolfazl sam در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 12:39

تنهایی..

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

نوشته شده توسط abolfazl sam در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:32

سهراب ..

صبر کن سهراب ؛ ….

گفته بودی قایقی خواهم ساخت …

قایقت جا دارد؟ …

من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم !

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:27

شکست

چیه ؟ چرا دلت گرفته ؟
او هم آدم است . . .
اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت . . .
غصه نخور . .
اگر رفت ، گریه نکن. . .
یک روز چشمای یک نفر عاشقش میکند . . .
یک روز معنی کم محلی را میفهمد . . .
یک روز شکستن را درک میکند . . .
آن روز میفهمد آه هایی که کشیدی از ته قلبت بوده . . .
میفهمد شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد . . .


نوشته شده توسط abolfazl sam در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:15

گریه ...

چرا نگاه می کنی؟ تنهــا ندیده ای؟


به من نخنـــد…


من هم روزگاری عزیــــز دل کسی بودم

نوشته شده توسط abolfazl sam در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 1:11

حسه زیباییست

چه احساس نازنین و شیرینیه ..... روبه رو با کسی که دوسش داری بشینی چشاش رو

نگاه کنی .. تا عمق وجودت از یه گرمای عجیب آب بشه !! قلبت پر تپش بشه ... انگار

داره از سینه کنده می شه !! چه احساس عجیبیه .. وقتی بخوای با انگشتات صورتشو

حس کنی با موهاش بازی کنی خدای من .. باور کردنی نیست ... اونی که می خوای ..

دوسش داری .... عاشقی ... کنارت باشه ... باهات باشه .. هم راهت ... هم پات باشه

.... باور کردنی نیست ... وجودتو حس می کنم ... ولی پیشم نیست...!!! خدایا این حسو

ازم نگیر


 

نوشته شده توسط abolfazl sam در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 1:6

خیالت


بــــغـَـلِ خــــــیـالــیـَــتـــــــ دَســــتـهـــایِ گِــــره خـــورده اَتـــــــ بـــﮧ دورِ ســـــیـنـﮧ اَم پــــــیـچـو تـــابــــــ خــوردَטּِ 



بـَــدَنـَــتـــــــ بـَـــر بـَـــدَنـَـــم را ... حـَـــتـّـــی اَگـَــــر خـــــیـالـــی بــاشـَـــد بــﮧ جــاטּ مــیــــخـَــــــــــرَم

 

 

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در سه شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 23:57

سلام دوستان

سلام به همه / بچها خداییش ای انصافه که من صبح تا شب مطلب مینویسم و روزی هزارتا سایتو میچرخم تا برا شما مطلبی پیدا کنم و... ولی شما یه نظر نمیدینو رد میشید میرید؟؟؟

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 23:23

اگه مونده بودی

هی فلانی . . . . . !

رفتن حق همه آدمهاست . . .

فقط خواستم بدونی " اگه مونده بودی " پاییزم * قشنگتر * بود !

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:34

زنگ انشا

 

موضوع انشا : تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟

 

 

                   

 به نام خدا

فرسنگ ها دور از

    آغوشش . . .

 

 

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:20

رای من...

من به کسی رای میدهم که

  قول دهد تمامه خیابان های

                         این شهر را با خطراتش را عوض کند

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:14

نیمکت

 

 

آهای نیمکت ها !!!

بیهوده نشسته اید …

آنکه باید می آمد ٬ رفت !

 

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:9

آغوشت.

آغوشت ٬ علم را زیـر سوال می برد !

آنقدر آرامم میکند

که هیچ مُسکنی جای
ش را نمی گیرد . . .

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:5

دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه /وقتی میخواست بره من رو صدا کرد وایساد و تو چشمای من نگاه کرد /گفت می دونی خودت واسم عزیزی این اشکارم بهتره که نریزی/ باید برم سفر واسم بهتره ولی کسی که مونده عاشقتره /تقدیر ما از اولم همین بود یکی تو آسمون یکی زمین بود /هرجا برم همیشه ایرونی ام غرق یه جور حس پریشونی ام/خدا نخواست همیشه پیشم باشی ولی مهم اینه که مریم باشی/تو تقدیر ما هرچی حیرونیه مال خطوط روی پیشونیه/شاید اگه دائم بودی کنارم یه روز میدیدم که دوست ندارم/می خوام برم که تا ابد بمونم سخته برای هردومون می دونم/گریه نکن گریه هاتو نگه دار لازم می شه گریه برای دیدار/ نذار پر گریه بشه خاطره هرکی اشک نریزه عاشقتره/ اون کسی که می خواد بشه ستاره هیچ چاره ای به جز سفر نداره/بذار برم یه مدتی بمونم شاید که قدر اینجا رو بدونم/ اصلا شاید اونجا دووم نیارم یا نا تموم بمونه اونجا کارم/ دعا نکن اونجا بهم نسازه آدم که حرفش دوتا شد می بازه/ رفتن من شاید یه امتحانه واسه شناسایی این زمانه/ خودم میرم عکسام ولی تو قابه می شنوه حرف رو ولی بی جوابه/ بارون که بارید برو زیر بارون به یاد دیدارای اون روزامون / تو چمدونم پر عطر یاسه چشمام با چشمای تو در تماسه/ فکر نکنی دوری و اونجا نیستی قلب من اینجاست تو تنها نیستی/ رفتن من بازی سرنوشته همونی که رو پیشونیم نوشته /یه کاری کن این رفتن موقت آدما رو نندازه توی زحمت/ نذار که نقطه ضعفت رو بدونن پشت سر من و تو چیز بخونن/ منتظر شعرا و نامه هاتم هرجا میری بدون منم باهاتم/ غصه نخور زندگی رنگارنگه یه وقتایی دور شدنم قشنگه / دیگه سفارش نکنم عزیزم نذار منم اینجوری اشک بریزم/ شاید یه روز به همدیگه رسیدیم همدیگه رو شاید یه جایی دیدیم/ شاید یه روز دیدی که توی جاده یه آشنا منتظرت وایساده /شایدم این دیدار آخرینه اگر که باشی زندگی همینه/ مراقب گلدون اطلسی باش یه وقتایی منتظر کسی باش/ کسی که چشماش یه کمی روشنه شاید یه قدری ام شبیه منه/ کسی که چون می خواد بشه ستاره هیچ چاره ای به جز سفر نداره/ داغ دلت هروقت که میشه تازه بهش بگو با روزگار بسازه/ دیگه باید برم که خیلی دیره فقط نذار خاطرمون بمیره /اون رفت و از دور دساشو تکون داد خوبیاشو یه بار دیگه نشون داد/ همه میگن فقط یه روزه رفته انگار ولی گذشته صدتا هفته/ با اینکه قلبش بی ریا و پاکه چون فتح دنیا پر گرد و خاکه /ای کاش نمی رفت و سفر نمی کرد یا لااقل من رو خبر نمی کرد/اما نه خوب شد که من رو خبر کرد اشکام و دید و بعد از اون سفر کرد/از وقتی رفت دسام به آسمونه شاید پشیمون بشه و نمونه/خودش می گفت چون که بشه ستاره هیچ چاره ای به جز سفر نداره/انقد میشینم که بشه ستاره بیاد به کشور خودش دوباره/ فهمیدم امروز که سفر یه درده من چه کنم اگر که برنگرده/پشت سرش آب می ریزم یه دریا شاید پشیمون شه نمونه اونجا/الهی که بدون هیچ فرودی بشه ستاره و بیاد به زودی/ الهی که تمومه چشم به راها بیاد سفر کردشون از تو راها/ الهی که هیچ جا سفر نباشه هیچ چشمی منتظر به در نباشه

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 13:52

آدمک

 

تقـــــــــ ـــــــدیمـ بـ ــه روزهاا ی غمگیــــ ــــــ ـــــن دل...

 


 

آدمـــ ــکـــــــ ـــــــ...

 آدمک آخــــــــــــر دنیاست بخند...
 
 آدمک مـــــــــرگ همینجاست بخند

 دست خطی که تو را ـــــــــ کرد...

 شوخــــــی کاغذی ماست بخند


آدمک بچه نشی گــــــریه کنی...
     
کل دنیا ســــــــراب است بخند


فکر کن ـــــدردـــــ تو ارزشمند است...

  
فکر کن گریــــــه چه زیباست بخند


صبح فردا به شـــــبت نیست که نیست...

 
تازه انگار که فــــــرداست بخند


راستی آنچه به یـــــــادت دادیم...

 
بر زدن نیست که درجــــــاست بخند


آن خدایی که بزرگش خواندی...


به خدا مثل تو تنـــــــــهاست بخند


آدمک نغمه آغــــــاز نخوان...


      بــ ــه خــ ــدا آخـ ـــردنــ ــیاست بـ ـــخند!!!

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 13:47

حرفه دل ...

چقدر سخته واسه کسی بنویسیو اون بهت محل نده به نوشتهات /چقدر سخته کسیرو دوست داشته باشیشو

براش بمیری اما اوان... اما اون با تمامه بی رحمی وقتی باهات حرف میزنه از 10 کلمش 8 تا این باشه(ما بهم

نمیرسیم) / چقدر سخته وقتی چشم انتظاری ولی ولی اون حتی بهت فکرم نکنه /چقدر سخته روز و شب بخاطرش

اشک بریزیو چشم به گوشی باشی تا یه جمله برات بفرسته (ببخشید اشتباه کردم ) اما اون ...//خیلی سخته تمام

زندگیتو براش بذاری ولی اون هر بار یه بهونه بیاره که تا نا امیدت کنه

(اما اینو باید بدونی که هرکاری کنی واسم همون عشقی هستی که بودی )

نوشته شده توسط abolfazl sam در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 2:39

شک نکن A.N

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 17:32

A.N

برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 17:16

حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات / باشد، قبول…لااقل این نکته را بدان: آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم در سینه می تپید، دلم بود… نا مهربان..

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 17:15

خداحافظ A.N

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 17:11

تکیه به شونه هام نکن، من از تو افتاده ترم / ما که به هم نمیرسیم، بسه دیگه! بذار برم

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 17:10

خداحافظ؟

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 17:4

خیانت

“من” بعد از “تو”…….. به هیچ 

“او”یی اجازه “ما” شدن نداده ام....

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:40

کنارم نیستی

ای کــاش یا بـــــــــــودی
یـــــا از اول نبودی !!
ایـــــن که هســـتیو کنــــارم نیســــتی …

“دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد”

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:26

نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد
تمام شد

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:13

حق الناس همیشه پول نیست
گاهى دل است،
دلى که باید میدادى و ندادى

نوشته شده توسط abolfazl sam در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 14:7

مثل تشنگی گندم به آب
حس نم نم بارون بوی خاک

مثل تو ، مثل چشمه پاک ، بوی خـــــاک

وطن عشق تو ، توی قلبمه

خوندن از وطن ، حس منه
عشق من ، خاک میهنه
ایـــــــــــران

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 23:56

هــویــت مـــن
گــوش بـــده
تا بگم به تو نیتمو
دارن از بین میبرن هویتمو
تاریخ خــاک سرزمین آریایی
داره فریــاد میزنه تا ما بیاییم
پس ، حالا وقتشه بشنوی که
ایران ، وطن من ، همون کشوری که
بعد هفت هزار سال ، ایران ، سر پاست
هنوزم دل ایرانیان ، دریاست
بشنو هموطن من اینو ، از یاس
که واسه ی وطنم منم ، سرباز
بگیر به دستت پرچم ایران و بگو
نگین دست هستی ، ایرانه بدون
اعتراض من میشه مثل گلوله شلیک
بیا با هم بخونیم سرود ملی
خواهر و برادر من ای هموطن
تمدن ایرانیا هست در خطر
همه ماها سربازای زیر پرچمیم
نمیذاریم از ما بگه هر اجنبی
واسه ما ایرانیا ملاک هر نفره
که روی گردن ما پلاک فروهره
اتحاد ما واسه دشمن اضطرابه
اسم ایران واسه ما مایه ی افتخاره
احترام ما به ایران یه خار تو چشم ِ
کسایی که می خوان بزنن ضربه بهش

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 23:54

 

دختری به کوروش کبیر گفت:

 

 من عاشقت هستم...

 

کوروش گفت:

 

لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر است و

 

 پشت سر شما ایستاده دختر برگشت و دید کسی نیست.

کوروش گفت:اگر عاشق بودی،پشت سرترا نگاه نمیکردی...

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 23:46

دختر و پیرمرد
فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید :
-
غمگینی؟
-
نه .
-
مطمئنی ؟
-
نه .
-
چرا گریه می کنی ؟
-
دوستام منو دوست ندارن .
-
چرا ؟
-
جون قشنگ نیستم .
-
قبلا اینو به تو گفتن ؟
-
نه .
-
ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
-
راست می گی ؟
-
از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!


نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 20:47

عشق/نفرت

 

عزیــزم چه زیبـا اجـــرا میکنـی ...

 

خط به خط تمام گفتــــه هایم را...

 

خواســـته هایم را...


امــــــــــا...

 

 امـــــا ... برای دیگری

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 19:43

تقدیم به ...

 

اگر دیوانگی نیست،

 

 

 پس چیست؟!...

 

 اینکه در این دنیای به این بزرگی

 

   

دلت فقط هوای یک نفر را می کند...!!!

 

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 19:31

مسافر

میگن پشته سر مسافر اب بریزی بر میگرده

 

اشــک که از آب زلال تره

 

 

پس چرا مسافر من برنمی گرده

 

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 19:25

فقط خدا ...

همیشه به کسی تکیه کنید که به کسی تکیه نکرده باشد
 

و

او کسی نیست جزء خدا ...
  

   

 

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 16:58

شک نکن /آینده ای خواهم ساخت ....

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 16:52

یاس....

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 16:51

رویای خیس...

رویای با تو

بودن را نمی توان نوشت

نمی توان گفت و حتی نمی توان سرود با تو

قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو

فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و...و من همچون

غربت زدای در آغوش بی کران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت

می نشینم و می مانم تا ابد و تا وقتی که شبنم زلال احساست

زنگار غم از وجودم بشوید بانوی دریای من... کاش قلب

مسعت می گرفت شمع با پروانه الفت

می گرفت کاش توی جاده های

زندگی خنده ام از گریه

سبقت می گرفت.

............

نگاهت را به کسی

دوز که قلبش برای تو بتپه

چشمانت را با نگاه کسی آشنا کن

که زندگی را درک کرده باشه سرت را روی

شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت

تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریا

ترین باشه لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه رویایت

رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس

کرده باشه چشم به راه کسی باش که تو را انتظار

کشیده باشه اما عاشق کسی باش که تک

تک سلولهای بدنش تقدس

عشق را درک

 

               

 

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 16:47

دل آدما...

دل آدما،

شیشه نیست که روی آن ” هــــــا ” کنیم

بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و

وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!

رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی

باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی …

نوشته شده توسط abolfazl sam در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,

و ساعت 15:57

درباره ی ما

به وبلاگ من خوش آمدید

abolfazl sam

»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 16705
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content